طراحی سایت

قالب وبلاگ

خانه شعری و هنری (راد)

طراحی سایت


خانه شعری و هنری (راد)
 
شعر و هنر
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

با آن همه نیاز که من داشتم به تو
پرهیز عاشقانه ی من ناگریز بود
من بارها به سوی تو باز آمدم ولی
هر بار دیر بود.

(ا.سایه)

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ جمعه 1 دی 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

زندان شب يلدا ( هوشنگ ابتهاج )


چند این شب و خاموشی ؟ وقت است که برخیزم
وین آتش خندان را با صبح برانگیزم

گر سوختنم باید افروختنم باید
ای عشق یزن در من کز شعله نپرهیزم

صد دشت شقایق چشم در خون دلم دارد
تا خود به کجا آخر با خک در آمیزم

چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم

برخیزم و بگشایم بند از دل پر آتش
وین سیل گدازان را از سینه فرو ریزم

چون گریه گلو گیرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افزود در صاعقه آویزم

ای سایه ! سحر خیزان دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا بگشایم و بگریزم

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

شب دست سیاه و خویش بر سر می زد
از دور کسی بال کبوتر می زد
مرغی به سر شاخه ی غم می نالید
در سینه یمن شوق تو پر پر می زد


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

 

 ..از هم گریختیم

وان نازنین پیاله دلخواه را دریغ

بر خاک ریختیم!

_

بس دردناک بود جدایی بین ما

از هم جدا شدیم و بر این درد ساختیم


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

سنگیست زیر آب

در گود شب گرفته دریای نیلگون

تنها نشسته در تک آن گور سهمناک

خاموش مانده در دل آن سردی و سکون

او با سکوت خویش

از یاد رفته ای است در آن دخمه سیاه

هرگز بر او نتافته خورشید نیمروز،

هرگز بر او نتافته مهتاب شامگاه

بسیار شب که ناله بر آورد و کس نبود

کان ناله بشنود

بسیار شب که اشک بر افشاندو یاوه گشت

سنگیست زیر آب ، ولی آن شکسته سنگ

زنده است، می تپد به امیدی به آن نهفت

دل بود اگر به سینه دلداری نشست

گل بود اگر به سایه خورشید می شکفت.

                 <مرجان _  سایه _ داش اکل >


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

سلام بر تو که چشم توگاهواره نور

سلام بر تو که دست تو آشیانه مهر

سلام بر تو که نور تو روشنایی ماه است


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات ازل نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبانمن و تو ست

روز گاری شدوکس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

بسترم

صدف خالی یک تنهای است

وتو چون مروارید

گردن آویز کسان دگری.


برچسب‌ها: <-TagName->
.: Weblog Themes By Pichak :.



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 730
بازدید دیروز : 1212
بازدید هفته : 730
بازدید ماه : 38654
بازدید کل : 349417
تعداد مطالب : 793
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد جملات شریعتی

آمار سایت

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
خطاطي نستعليق آنلاين
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
 تماس با ما

کد تماس با ما